شاتوت های بازمانده
پنجشنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۱۰ ب.ظ
شاخههای خشک درخت شاتوت را
توی حیاطمان
بریدهاند
شاخههایی روشن
که زمانی
شاتوت زیر برگهای شان میخندید
و شاید امسال هم
میرفت که بخندد
بریدند
و دور ریختند
و در دلشان چهها بود؟ ندیدند
و در قلب تپنده شان جنین شاتوتها
سرخ بسته بود؟ ندیدند
و در انحنای بازوان چروک شده شان
خونی به جریان بود؟ ندیدند
بریدند
بریدند تا درخت قد بکشد
بریدند
بریدند تا شاتوتهای درشت تری بیاورد
بریدند
بریدند تا حیاط زیر چتر بلندتری برود
بریدند
تا زندگی بریده نشدگان
خوب باشد
بریدند
و دور ریختند
تا به جای ماندگان به آسمان نزدیک تر شوند
همیشه همین است
همیشه دستی هست که بِبُرَد
و همیشه شاتوتها روی کاشیهای حیاط، سرخ میریزند
بی اینکه به آسمان برسند
- ۹۵/۰۳/۱۳